افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

میخوام کم بیارم اما میگم "دل قوی دار"

 

وای، باران؛

باران؛

شیشه پنجره را باران شست .

از دل من اما،

چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟

آسمان سربی رنگ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ .

می پرد مرغ نگاهم تا دور،

وای، باران،

باران،

پر مرغان نگاهم را شست .

خواب رویای فراموشیهاست !

خواب را دریابم،

که در آن دولت خواموشیهاست .

من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها می بینم،

و ندایی که به من میگوید :

گر چه شب تاریک است 

دل قوی دار،

سحر نزدیک است 

دل من، در دل شب،

خواب پروانه شدن می بیند .

مهر در صبحدمان داس به دست

آسمانها آبی،

پر مرغان صداقت آبی ست 

دیده در آینه صبح تو را می بیند .

از گریبان تو صبح صادق،

می گشاید پرو بال .

تو گل سرخ منی

تو گل یاسمنی

تو چنان شبنم پاک سحری ؟

نه؟

از آن پاکتری .

تو بهاری ؟

نه،

بهاران از توست .

از تو می گیرد وام،

هر بهار اینهمه زیبایی را .

هوس باغ و بهارانم نیست

ای بهین باغ و بهارانم تو !

افق گمشده بهبود

کلیه ی برنامه های بهبودمان انگار تعطیل شده فقط اینکه بدوم  ادامه مطلب ...

شکوفایی روزهای بیکاری

احساس میکنم طی این یکی دو سالی که بیکار بوده ام  ادامه مطلب ...

حکایت ما و شغل ها ١

دنبال کار بودم (و هستم) و عصبانی و درمانده از گشتن و نیافتن جایی که ما را بدون سابقه کار بپذیرد 

ادامه مطلب ...

هنوز باید رفت

روزا میگذره با فندق، با خودم ، با زندگی  ادامه مطلب ...